نظریه معاصر در موردرسانه، از دو سنت یا روایت شاخص سرچشمه می گیرد؛ سنت غالب در امریکای شمالی از دهه 1950 تا اواسط دهه 1980 که عمدتا بر اثرات احتمالی روان شناختی و اجتماعی تلویزیونبر جامعه می نگرد. پاول آدامز در مقاله ای علمی، تلویزیون را از منظرهای مختلفیبررسی کرده است. فضای عمومی، مصارف تلویزیون، نظریه های رسانه درباره تلویزیون،مطالعات رسانه در حوزه جغرافی، تلویزیون و فضای اجتماعی و تلویزیون و فضای نمادیناز مفاهیمی است که او در مقاله خود به آن پرداخته است: در نگرش غالب امریکای شمالی، از تلویزیون به عنوان فن آوری یا یک نوعارتباط یاد می شود که در هر حال، علت غالب، از تلویزیون بر جامعه است. این نظریه،برای درک چکونگی پیدایش تلویزیون و نقش آن در تقویت ساختارها و عملکردهای موجود درجامعه، از ماده گرایی فرهنگی، زبان شناسی و نشانه شناسی استفاده می کند. ریموندویلیامز که به تلویزیون به عنوان یک محصول فرهنگی می نگرد، این موضع را بیش ازدیگران پرورش می دهد. او می گوید: کشف و مشاهده، یک نیاز از پیش تعیین شده و راهیبرای پخش حرکات ثابت و متحرک است که قبلا تا حدودی شناخته شده بود . هر دوی اینانگاره ها کمک های قابل توجهی به درک تلویزیون کرده اند. فرهنگ و تلویزیون به وضوحروابط دوسویه محکمی با هم دارند؛ تلویزیون بر فرهنگ اثر می گذارد و فرهنگ نیز درمقابل، بر تلویزیون از نظر ترفندهای تفسیری و گرایش های اجتماعی، تاثیر می گذارد. در مورد نظریه رسانه می توان اینگونه بیان کرد که آگاهی رو به رشدیدر مورد این نظریه در حال شکل گیری است که در نتیجه آن از تلویزیون نه به عنوان یکرخداد منفرد، بلکه به عنوان رشته ای از رخدادها یاد می شود. فرهنگ شناسان اختلافمهمی در میان گروه های فرهنگی در برخورد با مشاهده تلویزیون و مناسبات اجتماعییافته اند که پیرامون عمل مشاهده به وجود می آیند. از دیگر موارد قابل ذکر که در مورد نظریه رسانه و جایگاه تلویزیونوجود دارد می توان به اختلافات فرهنگی در معنای تلویزیون به عنوان یک شی یا رسانندهنمادها اشاره کرد. در مطالعات چندین فرهنگ، تفاوت های چشمگیری در زمان ها ورفتارهای مشاهده ای میان زنان و مردان و همچنین میان گروه های مختلف سنی دیده شدهاست. این تفاوت ها همچنین در افراد یک خانواده ، مثلا خانواده ای از طبقه متوسط،سفیدپوست، پروتستان و امریکایی ظاهر می شوند و پیوند تلویزیون را به عنوان یکرسانه، با زندگی روزمره اعضای خانواده ها، به تصویر می کشند. تحقیقات در مورد اینتفاوت ها در مراحل ابتدایی اند و جغرافی دان ها می توانند نقش تعیین کننده ای دراین بررسی ها داشته باشند. مطالعات فرهنگ شناختی از این دست، منعکس کننده پیوندتلویزیون با مناسبات فرهنگی و سیستم های معنایی موجود است، اما این مطالعات همچنینبه توضیح اثر تلویزیون بر عملکرد انسان ها در خانواده، قبیله و جوامع بومی و سنتیامریکای شمالی نیز می پردازد. در نتیجه، مطالعات فرهنگ شناختی، همگرایی دورنماهایامریکای شمالی و اروپایی را نشان می دهد، اما این مطالعات، در حال حاضر فقط در موردخانواده ها و گروه های کوچک انجام می شوند. هنوز نمی توان از تلویزیون به عنوان یک رهیافت اجتماعی تلفیقی نامبرد، اما در نظر گرفتن تلویزیون به عنوان وسیله ای برای گردهمایی های اجتماعی، درپیشبرد این رهیافت، تاثیر به سزایی دارد. با در نظر گرفتن تلویزیون به عنوان یکمکان، که انسان ها در آن زندگی می کنند و با استفاده از آن با هم ارتباط برقرار میکنند، می توان از کمک جغرافی دان ها برای دستیابی به یک بینش منحصر به فرد سود برد. ● تلویزیون و سایر سیستم های نمادینزبان در ابتدا میان مردم و محیط اطراف آنها قرار می گیرد و مفاهیم وتمایزات حاصله از تجربیات بسیاری از مردم در مکان های مختلف را فراهم می کند. درزبان، یک جسم مشخص صرفا تبدیل به مثالی از یک مفهوم مبهم می شود و در نتیجه، یکویژگی مشخص برای هر مکان خاص می شود. قوانین بنیادی زبانهیچ جسمی را به هیچ محلی محدود نمی کند. رابطه بین مکان و ساختار زبان شناختی،مانند داستان، شعر، مقاله یا کتاب با چنین وضوحی وجود ندارد و برهم کنش های انسان - محیطی را به طرق مختلفی شکل می دهد. کمابیش تمام ساختارهای زبان شناختی به عنوانبافت های اجتماعی و مراکز معنایی عمل می کند؛ وقتی مردم در مورد یک کتاب بحث میکنند، به طریقی آن را به عنوان یک بافت اجتماعی اشغال کرده اند. تصاویر دیداریمعمولا حاوی عناصر نمادین اند، اما همچنین واقعیت های دیداری را با دقت و صحت بالانشان می دهند. تمام عکس ها، از آنجایی که به طور مکانیکی حاصل شده اند، انسجاماجسام مانند شکل، رنگ، بافت و جزییات را حفظ می کنند. از آنجایی که تلویزیون ازواحدهای پیچیده ای (لغات نوشته شده و گفته شده) استفاده می کند، عمدتا به تصاویر واصوات غیرلغوی بستگی دارد. بنابراین، می تواند بر دیگر رسانه ها که سعی بر کاهش نقشآن در جوامع دارند، غلبه کند. با ابداع ویدیو VCR که با استفاده از آنامکان ضبط یک برنامه و مشاهده مجدد آن در زمانی دیگر بدست می آید، تلویزیون همچنانجایگاه خود را حفظ می کند، چرا که پخش ضبط شده یک برنامه زنده از جذابیت های اولیهدیدن از راه دور می کاهد. درک ویژگی مکانی منحصر به فرد تلویزیون، همیشه منقطع بوده است. رخدادهایی از جمله جنگ ویتنام، ترور جان اف کندی، اولین قدم انسان بر کره ماه و جنگخلیج فارس باعث درک توانایی تلویزیون در عمل کردن به عنوان یک بافت اجتماعی مشترکدر مقیاس ملی شده است. در فاصله بین این وقایع، نقش تلویزیون تغییر نکرده اما آگاهیاز آن نقش، کم فروغ شده است. تعداد و تنوع افراد در بافت های اجتماعی ساخته شدهتوسط تلویزیون، از یک طرف به پیدایش ویژگی ماندگار آن کمک می کند، اما از طرف دیگرباعث افزایش تنش بین مکان فیزیکی و تلویزیون شده است. این تنش تشابه بین این دو راپنهان می کند و از آن به عنوان یک نقطه عطف مانند مفهوم مک لوهان از دهکده جهانیالکترونیک یا یک نقطه منفی مانند آنچه میرو ویتز به عنوان بی معنایی مکانی ارایهکرده، یاد می شود. در انتها، می توان به مقایسه مفهوم مکان و رابطه اجتماعی آن پرداخت. در جهان قبل از مدرنیته، موقعیت یا موضع فیزیکی و اجتماعی پیوستگی تنگاتنگی با همداشتند: جایی که یک نفر زندگی می کرد، غذامی خورد و روابط اجتماعی خود را برقرارمی کرد، نشان دهنده مقام آن فرد و محدودکننده دید او از جامعه بود. اما در جهانمدرن، موقعیت فیزیکی این ارتباط قوی با موقعیت اجتماعی را ندارد. انتقال سریع،تمرکز انعطاف پذیر و ارتباطات الکترونیکی، همگی باعث تضعیف اتصالات زنجیروار بینموقعیت مکانی و اجتماعی شده است. بنابراین، بیان اینکه تلویزیون باعث استقراربیننده ها می شود، الزاما به معنای یک رابطه جبری نخواهد بود، چرا که موقعیت یااستقرار در غیر انتزاعی ترین معنایش، نسبی و شکسته شده است. فیسک و هارتلی در کتاب خود اینگونه عنوان می کنند که: تلویزیون یکیاز متمرکزترین بنیان گذاری ها در جامعه مدرن است. این نه تنها نتیجه انحصار تجاری،بلکه پاسخی به احساس نیاز فرهنگ است که بیشتر پیام های تلویزیونی به این کمبودفرهنگی اشاره دارند و این روی سخت تمرکز تلویزیون به تمام اعضای جامعه چند پاره شدهامروز ماست .
ارتباطعبارتست از جریان پویایی که در آن تبادل اطلاعاتصورتمیگیرد. این جریان میتواند چهره به چهره یا رودررو باشد که آن راارتباطمستقیمیا میان فرد می نامند. در این نوع ارتباط شخص پیام دهنده یا پیام گیرندهبایکدیگرتماس دارند و به همین جهت پیام دهنده و پیام گیرنده میتوانند به نوبتنقشخود راتغییر دهند. و هر کدام به جای دیگری ایفای نقش نماید.ارتباطترجمه لغتCommunicationاست. هر چنداستعمالاین لغت در کتب نوشتههای فارسی عمومیت ندارد اما با این وصف از سایرلغاتمتداولتر به نظر میرسد. ریشه این لغت کلمه لاتینCommunisاست کهمیتوان آنرا بهتفاهمو اشتراک فکر ترجمه کرد. وقتی که با شخصی ارتباط برقرار میکنیم کار مادرحقیقتبرقراری یک نوع اشتراک فکر و تفاهم اندیشه با اوست. مفهوم واقعی ارتباطباتوجهبه ریشه لاتین آن (در میان گذاشتن و تقسیم کردن) مفهومی است که لازمه آنفقطیکفرستنده فعال و یک گیرنده انفعالی نیست بلکه بازخورد یافیدبک Feed back دومیراکه نیزتغییر دهنده طرز رفتار اولی است به حساب میآورد. و از آن مهمتر مستلزمشرکتفعالتمام افراد ذی نفع در روند ارتباط نیز هست. و ارتباط در این حالت به صورتیکجوحچند بعدی با بازخورد در میآید.
نگاه اجمالی
ارتباط را میتوان جریانی چندطرفه دانست که طی آن دو یا چندنغر به تبادل افکار ، نظریات ، احساساتو حقایق میپردازند و از طریق بکاربردنپیامهایی که معنایش برای کلیهآنها یکسان است به انجام این امر مبادرت میورزند. هنگامی که ارتباطرا کوشش آگاهانه فرستنده پیام برای سهیم ساختن گیرنده دراطلاعات، عقاید و طرز فکرهایش میدانیم،مسئله تفاهم و هماهنگیفرستنده و گیرنده اهمیت اصلی و اساسی خود را به دست میآورد،هرگونهانتقال پیام بین فرستنده از یک طرف و گیرنده از طرف دیگر ارتباط محسوبمیشود.
چه فرستنده انسان باشد و چه یکدستگاه مکانیکی . ارسطو فیلسوفمعروف هدف ارتباط را جست و جو برای دست یافتن به کلیه وسایل و امکانات موجودبرایترغیب و امتناع دیگران میداند. به این صورت کهبرقرار کننده ارتباط از هر راه ووسیلهای که امکانداشته باشد طرف مقابل ارتباط یا مخاطب خود را تحت نفوذ درآوردهو نظر و عقیده خود را به او بقبولاند. البتهبرای ارتباط تعاریف متعدد و مختلفی ازسوی صاحبنظران و پژوهشگران ارتباطات ارائه شده است هر یک از صاحب نظرانامورارتباطات با توجه به زاویه دید و اهمیتی کهبرای عناصر ارتباط قائل هستند ارتباط راتعریفکردهاند. که به برخی از آنها اشاره میکنیم.
تعاریف ویژه ارتباط
عقیده ادوین امری در مورد ارتباط (Edwin Emery)
او در کتاب مقدمه ایبرارتباط جمعی ارتباط را این گونه تعریف میکند: «ارتباط عبارت از فنانتقال اطلاعات، افکار و رفتارهای انسانی از یک شخص بهشخص دیگر است» برای نمونه انسان وقتیمیخندد نشاط و شادی خود را بالبخند نشان میدهد. و یا اگر فردی به فرد دیگرسلاممیدهد یاعصربه خیرمیگوید با بیانشفاهی دوستی و صمیمیت خودرا به او ابراز میدارد و در واقع به گونهای ارادت خودرا میفهماند. و همچنین زمانی که شخصی به شخص دیگرکارتتبریکیا نامهای ارسال میکند هدف ومنظور خود رابه شکل کتبی ارائه میدهد و با او ایجاد رابطه مینماید.
عقیده جان ای. آر.لی(Lee john A.R) درباره ارتباط
ارتباط را عمومابهمفهوم فراگرد حمل و نقل و ارسال میان محلها و مردم میدانند. درنظر مسئولانبرنامهریزی، ارتباط معمولا به معنای حمل ونقل کالاها و مردم از راه خشکی ، آب و هوا ارسال پیامها از طریق وسایلمخابراتیبوده است. ولی مفهوم ارتباط در جامعه که بویژه به ظرفیتاطلاعاتی لازم برای جامعهبه منظور عملکرد مؤثر جریان ارتباط در سراسربافت اجتماعی توجه دارد با این معنایمحدود تطبیقنمیکند.
عقیده ابراهیم رشیدپور درباره ارتباط
ارتباطجریانی است که طی آن دو نفریابیشتر از طریق کاربرد پیامهایی که معنای آن برایشان یکسان است به تبادل افکار،نظرات، احساسات و عقاید خود میپردازند.
عقیده جورگن درباره ارتباط
او معتقد استارتباط عبارت است از فراگردهاییکه بر مبنای آن انسانها همدیگر را تحتنفوذ قرار میدهند.
عقیده کارلهاولند (Hovland) دربارهارتباط
او میگوید: «ارتباط عبارت است از فراگردانتقال یکمحرک (معمولا علامت بیانی) از یک فرد (ارتباط گر) به فردی دیگر (پیام گیر) به منظورتغییررفتار او.»
عقیده مانیوس اسمیت (smith.M) درباره ارتباط
هر نوع عملی کهبوسیله فردیانجام شود که طی آن فرد دیگری بتواند آنرا درک کند ارتباطنامیده میشود. خواه اینعمل با استفاده از یک وسیله انجام شود یابدون وسیله.
عقیده آرانگارن (Aranguren 1970.p11 )در مورد ارتباط
ارتباط عبارت استازانتقال اطلاعات در محدوده سه چیز انتشار (emission) انتقال (Conduction) و دریافتپیام (message)
عقیده چارلز کولی درمورد ارتباط
ارتباط مکانیسمی است که روابطانسانی براساس و بوسیله آن بوجود میآید و تمام مظاهر فکری و وسایلانتقال و حفظ آنها درمکان و زمان بر پایه آن توسعه پیدا میکند. ارتباط حالات چهره - رفتار - حرکات - طنین صدا - کلمات - نوشتهها - چاپ<span dir="ltr" style="font-size: 12pt; color: black; font-family: 'Tahoma','sans
نظرات شما عزیزان:
[ برچسب: , ] [ ] [ مدیریت ]
<< مطالب جدیدتر
........ مطالب قدیمیتر >>
.:
Weblog Themes By
Iran Skin :.
|